سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/7
7:7 عصر

شهید چمران، نماد اطاعت پذیری و ولایت مداری

بدست محمد در دسته

هنر شهید دکتر مصطفی چمران این بود که بدون ‏هیاهوهای سیاسی، و خودنمایی های شیطانی، برای خدا  و مبارزه با باطل  مصمم شد و با اطاعت پذیری کامل از پیر خمین و ولایت فقیه ، خود را برای همیشه در تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ماندگار کرد.

 دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد بازار آهنگرها ی تهران متولد شد.وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقات‏علمی در جمع معروف‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا –برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما شد.

دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز گشت . همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‏گذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‏پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‏های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‏کند. سپس در شغل معاونت نخست‏وزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر می‏اندازد تا سریع‏تر و قاطعانه‏تر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره در قضیه فراموش ناشدنی "پاوه" قدرت ایمان ، اراده آهینن، شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت می شود.

دکتر چمران بعد از شکست دشمن در کردستان و این پیروزی بی‏نظیر به تهران احضار شد و توسط امام‏خمینی(ره)، به وزارت دفاع منصوب شد.دکتر مصطفی چمران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران انتخاب شد .

اما عطش شهید چمران برای قربانی شدن عاشقانه در راه خدا با رسیدن به پستهای ظاهری و دنیایی سیراب شدنی نبود.گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگ‏های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کم‏کم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد.

دکتر چمران، شب قبل از شهادتش در آخرین جلسه مشورتی ستاد، یارانش را با وصایای بی‏سابقه‏ای نصیحت کرده بود و خدا می‏داند که در پس چهره ساکت ، آرام و ملکوتی او چه غوغا ، شور و هیجانی از شوق رهایی، رستن از غم و رنج‏ها، شنیدن دروغ و تهمت‏ها ، دم‏برنیاوردن‏ها و از شوق شهادت برپا بود. چه بسیار یاران باوفای او به شهادت رسیده بودند و اینک او خود به قربانگاه می‏رفت. سال‏ها یاران و تربیت‏شدگان عزیزش در مقابل چشمانش و در آغوشش شهید شدند و او آنها را بر دوش گرفت و خود در اشتیاق شهادت سوخت.

خدای بزرگ او را در این آزمایش‏های سخت محک می‏زد و می‏آزمود، او را هر چه بیشتر می‏گداخت و روحش را صیقل می‏داد تا قربانی عالی تری از انسانهای خاکی را به ملائک معرفی کند.

سرانجام در سحرگاه سی و یکم خردادماه 1360، زمانی که "ایرج رستمی " فرمانده منطقه "دهلاویه " در همان منطقه به شهادت رسید، با همه یاران وداع کرد و هنوز ساعاتی سپری نشده بود که در پشت خاکریزی در نقطه ای که در تیررس دشمن بود، مورد اصابت خمپاره ای قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل شد.
و چه زیبا حضرت امام خمینی (ره) در پیامی به مناسبت شهادت دکتر چمران بیان فرمود: " چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیروابسته به دستجات و گروه‏های سیاسی، و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در حیات، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست، و با سرافرازی شهید شد و به حق رسیدو این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر."

 


88/6/7
7:2 عصر

جزئیات سفر معاون سوروس به ایران

بدست محمد در دسته

جزئیات سفر معاون سوروس به ایران

پس از انتشار جوابیه سید محمد خاتمى در روزنامه جوان مبنى بر تکذیب دیدار خود با جورج سوروس که با حضور آنتونى ریکتر معاون خاورمیانه بنیاد سوروس، جورج سوروس و شخصى به نام «نیر» انجام شده بود یک منبع آگاه در گفت وگو با «جوان» اطلاعات جدیدى از بنیاد سوروس و سفر معاون این بنیاد به ایران در زمان خاتمى در اختیار ما قرار داد.

این منبع آگاه گفت: آقایان که دیدار خود با سوروس را تکذیب مى کنند نمى توانند منکر این مطلب شوند که آنتونى ریکتر معاون خاورمیانه و ایران جورج سوروس در زمان ریاست جمهورى خاتمى به ایران سفر کرده است.
وى افزود:  ریکتر در این سفر دیدارهایى با مسؤولان دولت خاتمى و مشاوران برجسته وى از جمله (س.ح) و (م.ت) و چند تن از معاونان وى داشته است.

سفر ریکتر به ایران در آن ایام با مخفى کارى و پوشش شدید اطلاعاتى که توسط برخى نهادهاى امنیتى ایجاد شده بود صورت گرفت.

هدف انقلاب مخملى فقط رهبرى بود

شنیده شد که یکى از متهمان کودتاى مخملى که در بازداشت به سر مى برد و از وى به عنوان یکى از عوامل بنیاد سوروس در ایران نام برده مى شود اظهارات مهمى پیرامون برنامه هاى انقلاب مخملى در ایران داشته است. این متهم در اظهاراتش گفته است: براندازى نرم که براى ایران تعریف شده بود بسیار متفاوت از انقلاب هاى مخملین در اوکراین و گرجستان بود. برنامه انقلاب مخملین در دراز مدت در ایران این بود که ما ادعا کنیم رهبرى مشکل دارد و ناکارآمد است،  در واقع آنچه تعریف کرده بودیم این بود که بگوییم در ایران رهبرى ناکار  آمد است و با این کار رهبرى را به سه کنج برده و از پرده عصمت خارج کنیم و حرمت هاى رهبرى و ولایت فقیه را بشکنیم.
استراتژى بعدى، ناکارآمدى رهبرى

شنیده شده که از منزل (س.ح) که به عنوان یکى از متهمین کودتاى مخملین در بازداشت به سر مى برد سندى کشف شده که در آن تاکید شده که استراتژى بعدى جریان تجدیدنظر طلب این است که روى قضیه ناکارآمدى رهبرى کار کنند. پروژه اى هم براى این کار تعریف شده بود. گفته مى شود این سند با همکارى (س.ح) و (م.الف) از مسؤولان اسبق دولت خاتمى تهیه شده است.

رازى که مشاور میرحسین از پرده برون انداخت

اظهارات روزهاى اخیر برخى چهره هاى وابسته به جریان آشوب طلب پرده از برنامه ریزى این جریان براى روزهاى بازگشایى دانشگاه ها برداشت. به گزارش «جوان»، (م.ت) مشاور ارشد میرحسین موسوى در جلسه انجمن علوم سیاسى ایران گفته است:  کار اصلى ما براى اول مهر است و بخش اصلى کار ما همزمان با شروع دانشگاه ها خواهد بود.

دعوا خانوادگى شد

پس از آنکه یکى ازکاندیداهاى وابسته به جریان دوم خرداد نتوانست توفیقى در جهت توجیه افکار عمومى کسب کند اخبار به دست آمده حاکى از رو در رو قرار گرفتن نزدیکانش با وى مى باشد. به گزارش «جوان»، همسر میرحسین موسوى که از وى در ایام انتخابات به عنوان میشل اوباماى ایرانى! یاد مى شد طى روزهاى اخیر به علت پیگیرى نکردن وضعیت برادرش (شاپور کاظمى) توسط میرحسین به شدت با وى دچار مشکل شده و بحث  هاى سنگینى با وى در این زمینه داشته است. زهرا رهنورد (زهره کاظمى) با اشاره به عدم توانایى میرحسین در پیگیرى قضیه برادرش (شاپور کاظمى) که در بازداشت به سر مى  برد به وى گفته که شما که توانایى استیفاى حقوق اعضاى خانواده خود را ندارى چطور مى خواستى رئیس جمهور شوى و حقوق یک ملت را پیگیرى کنى!؟

 


88/6/6
6:53 عصر

کودتای مخملی به سبک بنیاد آمریکایی سوروس

بدست محمد در دسته

به گزارش خبرگزاری فارس، بنیاد "سوروس " نامی است که این‌روزها اذهان ناظران سیاسی داخل کشور را بیش از پیش به خود معطوف کرده است. نام اصلی این بنیاد، بنیاد "جامعه باز " (Open Society) است و متعلق به یک یهودی میلیاردر به نام "جورج سوروس " می‌باشد. وی یک یهودی مجار تبار آمریکایی است که سال‌های متمادی با تشکیل یک شرکت سرمایه‌گذاری و یک سازمان مطالعاتی حقوق بشر، به انجام اموری چندمنظوره مبادرت کرده است.
درخصوص ماهیت فعالیت‌های بنیاد سوروس، قضاوت‌های متفاوتی وجود دارد. نهادهای رسمی سیاست ‌خارجی آمریکا و رسانه‌های وابسته به آن‌ها از جمله رادیو صدای آمریکا معتقدند که "جرج سوروس فردی نوع‌دوست و نیکوکار مشهوری است که به بسیاری از پروژه‌های گسترش دموکراسی و توسعه اقتصادی در سراسر جهان کمک می‌کند. "
البته این طرز رویکرد منحصراً مختص چنین نهادهایی است و بسیاری از ناظران سیاسی و سیاستمداران کشورهای مختلف و مخصوصاً کشورهایی که به نوعی با پدیده "انقلاب‌های مخملی " مواجه شده‌اند، نظری بر خلاف این دارند.
"رادیو فردا " با پیروی از روزنامه "واشنگتن پست " فعالیت‌های بنیاد سوروس در ایران را به محورهایی چون "کمک‌های انسان دوستانه " و "بهداشت عمومی " تقلیل داد، اما BBC به عنوان آژانس خبری دولت انگلیس از موضعی متفاوت معتقد است: "موسسه جامعه باز با هدف پیشبرد دموکراسی، رعایت حقوق بشر، اصلاحات اقتصادی، حقوقی و سیاسی ... حمایت از رسانه‌های مستقل و ... در کشورهای مختلف جهان فعالیت می‌کند. "
اگرچه بسیاری از صاحبنظران سیاسی نیز به دور از تعارفات معمول دیپلماتیک و در چارچوب فکری دولتمردان نئومحافظه کاران آمریکایی و البته بواسطه وجود اسناد مرتبط با فعالیت بنیاد سوروس در بسیاری کشورها، معتقدند که هدف این بنیاد در کشورهای مختلف چیزی نیست جز "براندازی نرم و خاموش " و دیگر فعالیت‌ها جنبه پوششی و کارویژه منحرف نمودن اذهان را پیدا می‌کند.
از دید صاحبان این رویکرد، سوروس به منظور ظاهرسازی این مساله سعی نموده در هر کشور فعالیت‌های مالی و مطالعاتی را به همراه یکدیگر دنبال نماید. به عبارت دیگر، این بنیاد در کشورهای مربوط علاوه بر اینکه شرکتی را برای کسب ثروت و سرمایه گذاری تأسیس می‌کند، سازمانی مطالعاتی را برای چگونگی مصرف این درآمدها شکل می‌دهد و جالب آن که این دو سازمان حق برقراری رابطه مستقیم و یا حتی گفت‌وگو و تبادل نظر با یکدیگر را ندارند تا از این طریق راه بر هرگونه اتهام دولت‌ها مبنی بر حمایت سوروس از مخالفین این کشورها بسته شود.
سوروس در بیش از 30 کشور جهان از جمله جمهوری‌های آذربایجان، ‌ارمنستان، ‌ازبکستان، اوکراین، ‌تاجیکستان، روسیه، گرجستان، قرقیزستان، ‌قزاقستان و مولداوی دارای نمایندگی‌های فعال است.

* سوروس و فعالیت‌های براندازی در کشورها

روند کاری بنیاد سوروس به این شکل بوده که یک مرکز مطالعاتی را در کشورهای مختلف فعال می‌کرده و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت و یا حکومت فراهم نموده است. عمده‌ترین فعالیت این بنیاد در حوزه کشورهای آسیای میانه و قفقاز می‌باشد.
در واقع برای اولین بار درسال 1997 و در جریان ورشکستگی مالی و اقتصادی کشورهای جنوب شرق آسیا، فعالیت بنیاد مذکور به آسیای میانه کشیده شد و در کشورهای این منطقه نمایندگی‌هایی را تحت عنوان "جامعه باز " تأسیس نمود. هدف این بنیاد از تأسیس این نمایندگی‌ها، به راه انداختن انقلاب‌های مخلمی در کشورهای هدف و تغییر نظام سیاسی این کشورها بود.

الف- سوروس در گرجستان

بنیاد سوروس در جریان تحولات سال‌های اخیر گرجستان و اوکراین، نقش مهمی را ایفا نمود. در گرجستان با صرف 20 میلیون دلار به حمایت از مخالفین شوارد ‌نادزه برخاست. با وجود این مسئله که گرجستان در ائتلاف آمریکایی لشکرکشی به عراق مشارکت داشت و سربازانی به آن کشور اعزام کرد، دولت آمریکا تصمیم گرفت که زمینه برکناری شوارد نادزه را فراهم کند. دلیل این تصمیم، موضع دو پهلوی او در قبال روسیه بود که به منظور حفظ موقعیت خود و جلوگیری از وخامت اوضاع، مایل به تداوم مناسبات خوب با مسکو بوده است.
رئیس بنیاد سوروس که به زعم خود "آن‌طور که به وی نسبت براندازی داده‌اند، نیست و در مورد وی اغراق شده است "، جهت براندازی دولت نادزه حدود 500 هزار دلار در شبکه روستاوی 2 که نقش برجسته‌ای در انقلاب مخملی گرجستان داشت، سرمایه گذاری نمود تا از این طریق ضمن تشویق مردم به شورش، با آموزش لازم آن‌ها را برای رسیدن هرچه زودتر به انقلاب نزدیک نماید. اقدامات سوروس در گرجستان تا آنجا ادامه یافت که پس از استعفای نادزه و تشکیل دولت جدید، چهار تن از اعضای دولت جدید گرجستان شامل وزرای آموزش و پرورش، دادگستری، دارایی و ورزش جوانان وابسته به میلیاردر یهودی یعنی جرج سوروس بودند و قبلاً کارمند دفاتر وی محسوب می شدند.
پس از وقوع انقلاب مخملی در گرجستان، جرج سوروس با اعلام رضایت از این مساله تصریح کرد که در سایر کشورهای آسیای میانه از این اقدامات حمایت خواهد کرد.

ب- سوروس در آذربایجان

به گفته " عاقل عباس اف " سردبیر نشریه عدالت آذربایجان، بعد از تحولات نوامبر 2003 گرجستان، ‌بنیاد سوروس با بازی‌های سیاسی درصدد نفوذ در حاکمیت کشور آذربایجان بود. بنابراین از دسامبر سال 2004میلادی، این بنیاد اقدام به استخدام نیروهای جدید از میان غیرشیعیان و اصحاب مطبوعات در جمهوری آذربایجان نمود. این بنیاد در باکو با حمایت مالی نمایندگان مؤسسه جامعه باز، کتاب "‌حاکمیت و فساد مالی " که اثر یک نویسنده آمریکایی به نام " سوزان روزو اکرامان " است را به زبان آذری منتشر نمود. در این کتاب اطلاعات زیادی در زمینه انتخابات، رشوه و پول‌شویی در آذربایجان ارائه شده است. در ادامه با وقوع تحولات و پدیدارشدن انقلاب نارنجی در این کشور بنیاد مذکور و سفارت آمریکا در باکو تعدادی از مخالفان دولت را برای طی آموزش‌های لازم به اوکراین اعزام کردند. این مساله در حالی بود که به گفته ولادیمیر تیموشکنو، یکی از نمایندگان مجلس اوکراین تظاهرات خیابانی در "کیف " با حمایت آمریکا و شخص سوروس صورت گرفته است.
یکی دیگر از اقدامات بنیاد سوروس در کشورهای آسیای میانه به ویژه آذربایجان، آلوده ساختن جمعیت جوان این کشورها به فساد و مواد مخدر بوده است. در همین ارتباط روزنامه "اولایلار " وابسته به وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان از تلاش بنیاد مذکور برای گسترش مواد مخدر در این کشور در پوشش برنامه مبارزه با مواد مخدر خبر داد تا از این طریق جوانان این کشور را فاسد نماید. از سوی دیگر با توجه به بافت مذهبی جمهوری آذربایجان، بنیاد سوروس برای از هم پاشیدن بنیادهای اجتماعی و مذهبی این کشور تلاش می‌کند. علاوه بر این نمایندگی بنیاد مذکور در آذربایجان تاکنون 20 میلیون دلار در راستای فعال‌سازی رسانه‌ها و سازمان‌های غیر دولتی علیه دولت این کشور هزینه نموده است.

ج- سوروس در ارمنستان

بنیاد مذکور در ارمنستان نیز سعی در ایجاد شکاف بین این کشور و روسیه دارد؛ چرا که ارمنستان مهم‌ترین پایگاه روسیه در قفقاز جنوبی شناخته می‌شود. سوروس در این کشور سعی دارد از طریق رسانه‌ها به تشویش فضای سیاسی جامعه بپردازد.

د- سوروس در تاجیکستان

افزایش مخالفت‌ از طریق رسانه‌ها، در تاجیکستان نیز توسط بنیاد سوروس علیه نظام حاکم دنبال می‌شود؛ به گونه‌ای که رئیس ‌جمهور تاجیکستان با اظهار نگرانی از فعالیت‌های این بنیاد در این کشور تصریح نمود: روزنامه‌های " روزنو "، "ارورود " "اودامو اولام " و برخی رادیوهای خصوصی از سوی بنیاد سوروس حمایت مالی شده و هدف اصلی آن‌ها فرسوده کردن حکومت تاجیکستان است.

ه-سوروس در قزاقستان و قرقیزستان

بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند که بنیاد سوروس با حمایت رژیم صهیونیستی و آمریکا سعی دارد از طریق سایت‌های اینترنتی،‌ روزنامه‌ها، شبکه‌های تلویزیونی، ‌طرح‌های آموزشی، کتاب‌ها و مؤسسات غیردولتی در دو کشور قزاقستان و قرقیزستان زمینه‌های شکل گیری دموکراسی هدایت شده و متناسب با اهداف رژیم صهیونیستی و آمریکا را فراهم سازد.

و- سوروس در خاورمیانه و مدیترانه

فعالیت‌های بنیاد سوروس تنها مربوط به آسیای میانه و قفقاز نبوده و حوزه فعالیت آن به خاورمیانه و منطقه مدیترانه نیز گسترش یافته است. بر اساس گزارش روزنامه "صباح " ترکیه، بنیاد سوروس حتی در انتخابات جزیره قبرس دخالت نموده و در جهت حمایت از فردی که منافع رژیم صهیونیستی و آمریکا را تأمین می‌نماید، فعالیت می‌کند.
بنیاد سوروس سعی دارد تا در مناطقی از جهان با بهانه قراردادن حمایت از دموکراسی و حقوق بشر، جریانات سیاسی را به طرف منافع صهیونیسم و نئوکان‌های آمریکایی هدایت نماید که مهم‌ترین ابزار آن، سرمایه‌های هنگفت این بنیاد و اقدام از طریق برنامه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است.

* سوروس در ایران؟

بنیاد سوروس از موسسات و مراکزی که به دنبال ایجاد "نافرمانی مدنی " در جمهوری ‌اسلامی ‌ایران هستند نیز حمایت می‌کند. مهم‌ترین مورد آن، حمایت و پشتیبانی بنیاد سوروس از مرکز آمریکایی "ویلسون " است که "هاله اسفندیاری " از مدیران بخش خاورمیانه‌ای آن می‌باشد. طبق اعتراف اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت از برنامه خاورمیانه‌ای مرکز ویلسون، به دنبال ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی در ایران در جهت عملی نمودن اهداف براندازی نرم بوده است.
بنیاد سوروس در کنار بنیاد رسانه‌ای رابرت مرداک (امپراطور یهودی رسانه‌های خبری)، دومین سازمان رسانه‌ای جهان است که بیشترین شبکه‌های تلویزیونی، خبرگزاری‌ها، سایت‌ها، خبرنامه‌ها و روزنامه‌ها را در سطح جهان مدیریت و هدایت می‌کند، اما تفاوت این است که فعالیت رسانه‌ای مرداک (مردوخ) آشکار است و جسورانه در اداره و خرید شبکه‌های بزرگی چون فاکس نیوز تا الجزیره و حتی رسانه‌های آسیای دور ظاهر می‌شود، اما سوروس بیشتر اصرار دارد مشی نهان را در خرید و هدایت رسانه‌ها ایفا کند. حضور چشمگیر در هدایت رسانه‌ای قفقاز، آسیای میانه، افغانستان، ترکیه و دیگر کشورهای اطراف ایران بدیهی است که ضرورت کار نهانی را بیشتر گوشزد می‌کند، اما آشکار است که تا سال 2004 تنها 20 موسسه خبری در جمهوری آذربایجان تحت پوشش بنیاد سوروس قرار گرفته بود. اعتراض هماهنگ جمعی از رسانه‌های این کشور به سفر سال گذشته الهام علی اف به ایران و دیدار وی با مقام معظم رهبری و نیز هجمه گسترده خبری رسانه‌های جمهوری آذربایجان و ترکیه در راستای تقویت پشتیبانی رسانه‌ای ناآرامی‌های اخیر در شمال غرب کشور، هدایت این رسانه‌ها از سوی یک ستاد مرکزی را بیش از پیش محتمل می‌کند.

* رابطه هاله اسفندیاری با بنیاد سوروس

وزارت اطلاعات مدتی بعد از دستگیری هاله اسفندیاری در 18 اردیبهشت، تحقیقات از وی اعلام کرد که اسفندیاری به عنوان یکی از مدیران موسسات مرتبط با سوروس، از تلاش این بنیاد برای اجرای براندازی نرم در ایران پرده برداشته است.
در گزارش وزارت اطلاعات آمده بود: هاله اسفندیاری که مدیر و مؤسس برنامه خاورمیانه مرکز "ویلسون " در آمریکا است، به عنوان مرکز حلقه اتصال ارتباط ایرانیان با سازمان‌ها و نهادهای آمریکایی عمل کرده است.
هاله اسفندیاری تصریح کرده است: فعالیت‌ها و برنامه‌های مربوط به ایران در برنامه‌ خاورمیانه مرکز ویلسون، از طریق بنیاد آمریکایی سوروس، حمایت و پشتیبانی مالی شده است.
همکاری اسفندیاری با وزارت اطلاعات موجب شد که مدیر و نماینده بنیاد آمریکایی سوروس در ایران نیز (کیان تاجبخش) شناسایی و دستگیر شود.
وی در تحقیقات اولیه اظهار ‌داشته که بنیاد سوروس در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی و تلاش برای توسعه و گسترش آن، اهداف براندازانه خود را دنبال می‌نماید.
به نظر می‌رسد تحقیقات از اسفندیاری،‌ وزارت اطلاعات را به کیان تاجبخش رسانده است. تصویری که تا پیش از این از تاجبخش در برخی رسانه‌های داخلی ارائه ‌شده، تصویر یک کارشناس "جامعه شناس شهری " و مدرس دانشگاه‌های ایالات متحده است، اما حضور "تاجبخش " در محافل سیاسی، اجتماعی، رسانه‌ای و فرهنگی‌ای که هیچ فصل مشترکی با یکدیگر از حیث اتصال ماهیت و موضوع ندارند و دعوت نهادهایی چون "خانه هنرمندان ایران "، "انجمن جامعه شناسی ایران "، "دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران " و ... از وی، پدیدآورنده گمانه‌زنی‌های تازه‌ای بوده است.
کیان تاجبخش، اجرایی کردن اهداف بنیاد سوروس را از طریق راه‌اندازی کارگاه‌های مطالعاتی با حضور دانشجویان و جوانان و تدریس اصول و مبانی شبکه‌ سازی اجتماعی به مثابه اصلی‌ترین مبنای براندازی نرم حکومت‌ها دنبال نموده است. وی اگرچه مدرس رسمی دانشگاه‌های ایران نبوده، اما از سال 1383 با حضور در کلاس‌های "جامعه‌شناسی شهری " به عناوین مختلفی چون استاد "دانشگاه نوین تحقیقات اجتماعی نیویورک " پیرامون کیفیت "شبکه‌ سازی اجتماعی " در مقام یک "سرمایه اجتماعی " سخنرانی کرده است.
"کیان تاجبخش " با چاپ کتاب "سرمایه اجتماعی اعتماد، دموکراسی و توسعه " در مهرماه 1385 که یک دکترینال اجتماعی و استراتژیک و الگویی ساختاری را برای سرمایه‌های پنهان براندازی نرم صورتبندی می‌کند، ورژن ایرانی اندیشه‌های براندازانه فرانسیس فوکویاما را در این حوزه به ادبیات شبه روشنفکری ایران وارد کرده است.
همگام با طرح "شبکه‌ سازی " و "نهادسازی " اجتماعی بنیاد جورج سوروس یهودی در ایران، "کیان تاجبخش " حضوری پررمز و رازی در حلقه‌های فرهنگی و هنری نیز دارد.
بنیاد سوروس در هر کشور، مجموعه‌ای متناسب با همان کشور مشتمل بر فعالیت‌‌های فرهنگی، هنری،‌ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را با حمایت‌های پولی و مالی ارائه می‌دهد.
از اظهار نظرهای عجولانه و تند مقامات کاخ سفید و رسانه‌های متعلق به آن‌ها به نظر می‌رسد که این‌روزها، زمان تعیین کننده‌ای برای جریان حامی براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران بوده و وزارت اطلاعات این روزها روی نقاط حساس دشمن دست گذاشته است.
خشم مقامات آمریکایی از دستگیری حلقه‌های زنجیره بنیاد سوروس در ایران که در دشنام‌های دیپلماتیک نمایان شده و فعال نمودن همه ابزارهای در دسترس برای آزادی این افراد از وزارت خارجه و دیدبان حقوق بشر گرفته تا رسانه‌های وابسته، نشان می‌دهد که دولت جمهوری اسلامی ایران، نقطه امید ایالات متحده را که موفقیت تمام سیاست‌هایش (از قبیل ایجاد فشار روانی بر مردم و القای ناکارآمدی دولت، خالی کردن صحنه از حضور مردم در بحث هسته‌ای، بزرگنمایی مشکلات معیشتی مردم و تحقیر نمودن دستاوردهای اقتصادی، جنجال‌آفرینی‌های صنفی در دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان و القای وجود مشکلات دهشتناک حقوق بشری) معطوف به آن شده بود، کور کرده است؛ چرا که هرکدام از این موارد نیاز به وجود شبکه ‌سازی‌های اجتماعی و حمایت‌های کلان مالی از آن‌ها داشته است.

* اشتراک منافع یا دنباله‌روی چشم بسته؟

آنچه مهم و جالب به نظر می‌رسد، دامنه ارتباطات طیفی از افراطیون با این نهادهاست. پیش از انتشار محور اعترافات "هاله اسفندیاری " پیرامون بنیاد "جرج سوروس " و مرکز وابسته به آن (Open Society)، یکی از رسانه‌های اینترنتی این جریان داخلی، برای عادی سازی زودهنگام صورت مسئله، گفت‌وگویی را از "جرج سوروس " رییس بنیاد مذکور روی خروجی خبری خود قرار داد. این میلیاردر یهودی در پاسخ به این سوال که آیا وی نقش مهمی را در انقلاب‌های رنگین در بسیاری کشورها ایفاء کرده؟ گفته بود: "نقش من بد فهمیده شده و به شدت مورد اغراق قرار گرفته است! "
البته تلاش این رسانه طبعاً‌ نمی‌توانست سابقه طولانی‌مدت و اندام‌وار بنیاد سوروس را در براندازی نظام‌های نوپای آسیای میانه و قفقاز و همین‌طور خاورمیانه در اذهان عمومی پاک کند.
رویکرد رسانه‌ای اینگونه سایت‌ها رویه‌ای تبلیغاتی بود که با سه فاز تاخیر تعمدی سازمان "رادیو اروپای آزاد " و "رادیو فردا " (ارگان سازمان جاسوسی سیا) همگام با روزنامه "واشنگتن پست " و شبکه CNN پس از شناسایی "تاجبخش " در کسوت یک مامور عملیات مخملی در ایران برگزیدند.
اما سوال اینجاست که این دنباله‌روی رسانه‌ای توسط طیفی از جریان اصلاح‌طلب، آیا از یک دنباله‌روی چشم بسته و معطوف به خوش‌بینی به غرب نشأت گرفته، یا این جریان در تعریف منافع خود، شکست جناح رقیب در عرصه حکومتی را هدف مشترک خود با جریان برانداز تلقی نموده است؟
پذیرش کمک مالی بنیاد سوروس در زلزله بم توسط دولت اصلاحات در سال 2003 که تازگی‌ها با عنوان "به دولت ایران نیز پول داده‌ایم " نقل محافل خبری حامی براندازی شده، تاکیدی بر فرضیه اول و خوش‌بینی این جریان به روی گشاده نظام غرب است. 

                                                                                                                                                ویژه ‌نامه "کودتای مخملی " در خبرگزاری فارس


88/6/6
6:49 عصر

مفتی وهابی روزه گرفتن هنگام قطع برق را لازم ندانست

بدست محمد در دسته

به گزارش خبرنگار "سرویس فضای مجازی " خبرگزاری فارس، ابنا نوشت؛ شیخ عبدالمحسن عبیکان از مفتیان وهابی و مقامات بلندپایه وزارت دادگستری عربستان در فتوایی که در روزنامه "الخلیج " چاپ عربستان منتشر شد، فتوای عدم وجوب روزه برای مناطقی که قطعی مکرر برق دارند را صادر کرد.
وی دلیل این فتوا را مشقت‏بار بودن روزه برای ساکنان این مناطق و گرمی بیش از حد هوا در روزهای تابستان ذکر کرده است.
گفتنی است هفته گذشته تعدادی از ساکنان مناطق "حائل " و "القصیم " که به صورت مکرر برق در این مناطق قطع می‏شود، درباره وجوب یا عدم وجوب روزه از عبیکان استفتا کرده بودند.
لازم به ذکر است این مفتی وهابی چندی پیش قربانیان آنفلوانزای خوکی را شهید عنوان کرده بود.


88/6/6
6:48 عصر

هاشمی رفسنجانی: بچه هایم در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت

بدست محمد در دسته

به گزارش خبرنگار "سرویس فضای مجازی " خبرگزاری فارس، سایت هاشمی رفسنجانی، مطلبی را با عنوان "خانواده هاشمی رفسنجانی از زبان خودش " منتشر کرده است.
بر اساس این گزارش در این مطلب آمده است:

* ازدواج
در سال 1337 در رفسنجان برایم خواستگاری کردند؛ دختر حجت‌الاسلام آسید محمد صادق مرعشی که اسناد رسمی داشتند و از تحصیلات حوزوی بهره‌مند بودند. همسرم از خانواده‌ای است روحانی، از فامیل بزرگ مرعشی و نوه حضرت آیت ا... سید کاظم طباطبائی یزدی صاحب کتاب عروة الوثقی که جایگاه معتبری در همه حوزه‌ها دارد. ثمره این ازدواج پنج فرزند به ترتیب: (فاطمه، محسن، فائزه، مهدی، یاسر) هستند. دخترانم با پسران آقای لاهوتی که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است، ازدواج کردند که قرار این ازدواج در آخرین زندان - زندان اوین که در آنجا هم زندان بودیم - گذاشته شد.

* همه بچه‌های من
خانواده من وارد سیاست نشدند. دخترانم یکی وارد کار ورزش و دیگری وارد بنیاد بیماران خاص شدند.
-محسن
پسرانم، محسن که در اروپا جزو انجمن اسلامی بود که زمینه سیاسی داشت. به ایران آمد، مشغول کار در موشک‌سازی شد. رشته‌اش مربوط به بدنه موشک‌سازی بود و به همین خاطر تحصیلش را نیمه‌کاره رها کرد و آمد. چون به او نیاز داشتیم. کارش مخفی بود و بعد به بازرسی رئیس جمهوری آمد که آنهم کاری مخفی بود. کسی را می‌خواستیم که از اطلاعات سوء استفاده نکند. بعد به مترو رفت که الان هم هست.
-مهدی
مهدی به صنعت علاقه داشت و فهمید که وضع ما در دریا ضعیف است. صنایع دریایی ما خیلی ضعیف بود. او دنبال سکوسازی و لوله‌های کف آب و حفاری در دریا رفت که وابسته بودیم. آخرش به پارس جنوبی و عسلویه رسید و الان به CNG رفت که برای صرفه‌جویی و محیط‌زیست خوب است.
-یاسر
یاسر هم با آقای فروزش وزیر سابق جهاد سازندگی درباره خود کفایی پنیر کار می‌کرد. آن موقع مشکل ما در کشور این بود که کسی دنبال صنایع تبدیلی نمی‌رفت. دامداران مشکل داشتند و پنیر هم وارداتی بود. مشاور وزیر بود، ولی این سمت برای راه‌اندازی کارش بود. الان هم در دفتر من در مرکز تحقیقات است.

* در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت می‌کنند
پس بچه‌های ما در کار سیاست نیامدند. اما حُسن یا اشکالی وجود دارد که خیلی بی‌رودربایستی برخورد می‌کنند. مخفی‌کاری و ریاکاری نمی‌کنند و هر چه هستند، نشان می‌دهند. در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت می‌کنند. این روش در جامعه ما باب نیست. به معنای مصطلح وارد سیاست نشدند، ولی وارد میدان شدند. البته یک بحث اساسی دارم که می‌توانستم جلویشان را بگیرم که معلم شوید و یا درس بخوانید و اینکه پسر رئیس‌جمهور هستید، برایتان بس است. اگر این تفکر عام شود، بچه‌های شخصیت‌ها نمی‌توانند کار کنند که نوعاً دلسوز هستند. فرهنگ درستی نیست. البته شاید بعضی‌ها سوء استفاده کنند. شاید بعضی‌ها راضی باشند که بچه‌هایشان هیچ کاری نکنند و نانی بخورند و بگردند. چرا باید این گونه باشند؟ حداقل باید مثل مردم عادی کار کنند. جرمشان این است که پدرشان مسئولیت بالایی دارد.

* خودم مواظبت می‌کردم که آلوده نشوند
هر مدیری در سطح خود می‌تواند این مشکل را داشته باشد. آن طرفش هم سخت است. دستشان به خاطر قدرت باز باشد و سوء استفاده کنند، که نقطه فسادانگیزی است. خودم مواظبت می‌کردم که آلوده نشوند. ضمن اینکه نمی‌خواستم جلویشان را بگیرم که برای مملکت کار نکنند. دلم برای مملکت می‌سوزد و هر کسی که کار می‌کند، خوشم می‌آید. مثلاً در ورزش بانوان شاید کسی جز فائزه من نمی‌توانست این طلسم را بشکند. همین بنیاد بیماری‌های خاص ده پانزده سال است دارد کار می‌کند، ولی هنوز در کشور فاجعه است. بیماری‌های بد هموفیلی، تالاسمی، سرطان و کلیوی متولی مشخص نداشتند.

*دلم می‌خواست یکی از بچه‌هایم طلبه شود
در خانواده ما هیچ چیز تحمیلی نیست. در مورد خود من هم نبود. همیشه با انتخاب و آزادی کار کردیم. گاهی پدرم سخت‌گیری‌هایی می‌کرد. ما سخت‌گیری نمی‌کنیم که بچه‌ها چه شغلی انتخاب می‌کنند. البته تا حدی که کار بدی نکنند و مباح و عادی باشد. از دور مواظبم که مسایل دینی و عقاید و اعمال عبادی را رها نکنند. مثلاً به گونه‌ای ترتیب می‌دهم که صبح‌ها برای نماز بیدار شوند. اما سعی می‌کنم خودشان انتخاب کنند. احتیاجی به اوقات‌تلخی نداریم که فضای عاطفی خانواده را بهم بزنیم. می‌دانند که اگر خلافی از آنها ببینم، نمی‌گذرم. اینکه چگونه جبران کنند، بستگی به شرایط من دارد. لذا مجموعه‌ای داریم که هم مواظبت مرئی و غیرمرئی در آن هست و هم آزاد می‌شوند و هر کاری که می‌خواهند - ولو با سلیقه من نسازد - دنبال می‌کنند. مثلاً دلم می‌خواست یکی از بچه‌هایم طلبه شود. اما آنها انتخاب نکردند و من هم نگفتم حتماً بروید طلبه شوید‌. معمولاً روحانیون معروف یکی از بچه‌هایشان را طلبه می‌کنند تا وارث آنها در آن بخش باشند. من به خودشان واگذار کردم.

   1   2   3      >